چه بدعتگذارانی که زنده در آتش سوزانده شدند- نمونهء آن سوزاندن هشت نفر بدعتگذار در پاریس در حضور اسقف اعظم و رئیس دانشگاه پاریس و بزرگان دیگر در سال ۵۸۹/۱۲۱۰- …این وحشیگریها از جنس همان مَنِشی است که در کولوسئوم میبینیم و در هولوکاؤست و حالا هم در غزه: همان که نظریهپردازی شده و زیبا بستهبندیشده در مفهوم «اختیارگرایی» (لیبرتاریانیزم) و «ملکهء پست» (vile maxim) به معنی «همه چیز برای ما و هیچ برای دیگری».
واژهء انقلابی و انقلابیگری حالا تداعی برونریزی زشتترین رفتارهایی را میکند که در عرف عرفانی و مذهبی ما طرد شده؛ اما حالا شده سکهء روز مثلا انقلابیها. این پدیده را باید نوعی استفراغ ناشی از دلدرد تاریخی خودمان بدانیم. لابد پیامدی منتظر اما نامنظور از انقلاب اسلامی. و تضعیف شرع و نه الزاما اعتقاد مذهبی.
این واگشت به ملکات ردیه و مَنِش نادینامیک، در نبود ذهنیتی پذیرفته شده متناسب با درک زمان و دینامیک در اجتماع، طبیعی است- همین است که آن را از نوع پیامدی منتظر در جامعه میدانم. تحولات مشابه در اروپا مثال بارزی از پیچیدگی و سختی تغییر ذهنیت در جامعهء انسانی است- اوج آن را باید در جامعهای دانست که در آن انسانها دینامیک را درک کردهاند و بهشدت در مقابل نطامهای سلسله مراتبی قدرت و نظامهای مطلقه ایستادند تا نقش کل جامعه در برهمکنششان متجلی شود. این رخدادْ نهایتِ فرایندی است که بیش از نیم هزاره طول کشید در پیامد جنگهای صلیبی. بیش از یک میلیون سوزانده شدند به جرم اینکه شیطان در جسمشان حلول کرده.
چه بدعتگذارانی که زنده در آتش سوزانده شدند- نمونهء آن سوزاندن هشت نفر بدعتگذار در پاریس در حضور اسقف اعظم و رئیس دانشگاه پاریس و بزرگان دیگر در سال ۵۸۹/۱۲۱۰- همزمان با تولد سعدی و هنگام افول سلجوقیان و برامدن خوارزمشاهیان در ایران؛ ما هم حلاج داشتیم (قرن سوم/نهم) اما مرتبهء بزرگی کمیت را مقایسه کنید با میلیونها نفر در اروپا. این وحشیگریها از جنس همان مَنِشی است که در کولوسئوم میبینیم و در هولوکاؤست و حالا هم در غزه: همان که نظریهپردازی شده و زیبا بستهبندیشده در مفهوم «اختیارگرایی» (لیبرتاریانیزم) و «ملکهء پست» (vile maxim) به معنی «همه چیز برای ما و هیچ برای دیگری».
انتظار اینکه با یک کلمهء مردمسالاری، بشود این تحولات را درک کرد اشتباه است. خواهیم افتاد در چاه ملکهء پست و اختیارگرایی و بیاخلاقی (سطح) بالاها (higher immorality) که تجلی آن پوشاندن جنایت و نسل کشی انسانها در غزه تحت نام مردمسالاری است. پس، انتظارمان از زدایش مفهوم وقت و پذیرش دینامیک در اجتماع و تأکید بر شکوفایی فرد در جامعه را متناسب کنیم با توان تغییر ذهنیت انسانها [۱]- و نه فرورفتن به درون؛ هرگاه هم توانی فراهم شد، دست بالاتر از امکان بزنیم.
1. نک نتجه تحقیق جدید را که چگونه منش فکری انسانها وابسته به شبکههای نورونی است: Gene expression networks regulated by human personality, Nature, Mol Psychiatry, ISSN 1476-5578. به نقل از هادی صمدی، چگونه میتوانیم خود را بهنحوی بنیادی تغییر دهیم
بیشتر بخوانید:
216216